سکوت قلب زخمی من
پنج شنبه 22 تير 1391برچسب:,
خدایا...

 

خدايا من گناهي نکرده بودم که اينک قلبي شکسته در سينه دارم


گناه من چه بود که بازيچه دست اين و آن بودم


هر که آمد بر روي قلبم پا گذشت و رفت و حتي پشت سرش را هم نگاه نکرد!


خدايا چرا در اين روزها بايد در حسرت عشق و محبت باشيم ،


عشقي که تو در وجود همه قرار دادي و احساسي که همه بتوانند عاشق شوند !

خدايا نميدانم ميداني در اين زمانه همه با احساس عشقي که به آنها دادي قلبها را ميشکنند و

خيانت ميکنند


خدايا نميدانم ميداني که عشقي که تو آفريدي ديگر آن زيبايي و وفاداري را ندارد؟


خدايا نگاهي کن به عاشقان واقعي ، ببين حال آن ها را ، بگو که چه بر سر عشق آمده

؟ميخواهي فرياد بزنم تا بشنوي صداي مرا ؟ ميخواهي با صداي بلند گريه کنم تا بشنوي درد اين

دل تنهاي مرا؟خدايا مگر عاشقان چه گناهي کرده اند که هميشه بايد متهم رديف اول باشند ،


چرا بايد به جاي آن آدمهاي بي وفا، عاشقان محکوم به حبس ابد باشند؟خدايا ميشنوي

حرفهاي مرا ، درک ميکني احساسات اين قلب زخم خورده مرا ؟چرا سکوت ؟ چگونه بايد

بشنوم پاسخت را در جواب اين دل صبور؟


خديا اگر بخواهم از حال و روز خويش بگويم ، بايد در انتظار باران اشکهايت باشم ، تا بداني

عشقي که آفريده اي و احساساتش به چه روزي افتاده ، مثل اين است که برگ سبزي از

شاخه اش بر روي زمين افتاده و همه بر روي آن پا ميگذارند و يک برگ خشکيده همچنان بر

روي شاخه اش مانده…


خدايا در اين چند صباح باقي مانده از اين زندگي بي محبت و پوچ ،هواي عاشقان را داشته باش



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+ melika